تبیین مکتب معارف خراسان

دفاع از مکتب تفکیک و مکتب اهل بیت و نقد تخصصی مخالفین
مشخصات بلاگ
تبیین مکتب معارف خراسان
آخرین مطالب

اشکال میلانی به کلام مرحوم حکیمی :

 

قسمت تقطیع شده:

 

❌"مکتب تفکیک ضد فلسفه نیست". (مکتب تفکیک، ص۳۸)"❌

 

پاسخ در ادامه...

 

اصل سخن مرحوم حکیمی:

 

🔸مکتب تفکیک چنانکه از نام و عنوان آن آشکار است، ضد «فلسفه» نیست ضدّ «تأویل» است و معتقد است که «تفکیک میان فلسفه و عرفان و قرآن یک ضرورت علمی است. پس این مکتب نمیگوید، فلسفه خوانده نشود و مطرح نباشد و فلسفه دان و فلسفه خوان نداشته باشیم هرگز ، بلکه میگوید، مفاهیم و معارف مرزبندی گردد.

 

🔸اینجانب از سالها پیش یادآوری کرده ام که باید تدریس و تحصیل رشته هایی چند از دانشها نیز بر علوم موجود در حوزه ها افزوده گردد پس چگونه میشود که خواستار حذف فلسفه باشم؟ من در کتاب «دانش مسلمین»، مکتبهای فلسفی و عرفانی اسلامی را ذکر کرده ام و رئوس مسائل آنها را آورده ام و فلاسفه و عرفای بزرگ را نام برده ام. و اکنون نیز آرزو داریم که متفکرانی - در الهیات و دیگر شعب فلسفه - داشته باشیم که در بعد معلومات و حتى ابتکارات فلسفی مایه افتخار اسلام در سطح جهان باشند؛ لیکن همواره باید معلوم باشد که مقوله حقایق قرآنی مقوله ای دیگر است.

 

📚مکتب تفکیک صفحه ۳۸

 

استاد آیت الله سیدان نیز می فرمایند:

 

تفکیک به این صورت که مطرح شده مسئلۀ نو و تازه ای که به این صورت که دوستان مطرح کرده اند نیست. 

 

من در دو جا دیدم مطرح شده است:

 

👈🏼اول در مصاحبه ای که با مرحوم دکتر فلاطوری شده و در یکی از نشریات علمی به چاپ رسیده است. در این مصاحبه دکتر فلاطوری این نکته را بیان نموده است: و خوب است که دین را از فلسفه جدا کنیم؛ چه این که اگر این کار را نکنیم به هر دو ظلم کرده ایم؛ زیرا اگر چنان که دین را به فلسفه پیوند بزنیم (منظور از فلسفه اصل تفکر نیست) و نسبت به اصل تفکر هیچ عاقلی حرفی ندارد؛ زیرا قرار است هر چیز اساس تفکر صورت بگیرد و تفکیک نکنیم و مساوی بدانیم. از آنجا که مبانی فلسفی مصطلح تغییر کرده اند و تغییر خواهند کرد فلسفه به نام دین و مثل دین قداست پیدا خواهد کرد و از خلاقیت و پویندگی و تکامل خود خارج خواهد شد. از طرف دیگر، اگر دین را با مبانی فلسفی یکی دانستیم چون مبانی فلسفی تغییر می کند لذا مبانی دین هم باید تغییر کند. 

 

👈🏼دومین بار این مطلب در کیهان فرهنگی از سوی آقای حکیمی مطرح شد.

 

🔸در هر حال مسئله این است که همان روشی که فقهای امامیه در مسائل اعتقادی داشتند در پیش بگیریم روش آنها این بوده که در مواجهه با مسائل اعتقادی به طور کامل به وحی اعتماد میکردند؛ به قید این که دلالت آن ،وحی و اعتبار سند آن حساب شده باشد. در این صورت به وحی اعتنا میکردند و در این میان اگر از یک مطلب واحد دو برداشت صورت گیرد، مسئله ای نیست منظور از اهتمام به تعقل در وحی این است که برای صحت مطلبی به مبدأ آن توجه شود.

 

🔸این روشی است که از زمان خود رسول اکرم (ص) مرسوم بوده است؛ یعنی از زمانی که پیامبر اکرم الله مبعوث شده اند مطالبی که در گذشته بوده و از نظر اصطلاحی به عنوان ،عرفان فلسفه و مکتبهای مختلف دیگری که مطرح بوده است، آن حرفها را که نباید به پیامبر اسلام منتسب کرد و از زبان پیامبر گفت البته یک سری مسائل قطعی عقلانی هست که همۀ مکتبها بر آن معتقدند و درباره آن هیچ حرفی نیست.

 

 

📚معارف وحیانی دفتر دوم صفحه ۵۲۰

 

 

👌🏼لذا مشخص می شود مقصود استاد مرحوم حکیمی تفکیک بین فلسفه و دین است به این معنا که دین در جای خود بحث شود و فلسفه هم در جای خود ، فلسفه در جای خود محفوظ ، دین هم در جای خود محفوظ ، اما خلط این دو موجب انحراف و اشتباه می شود (کما اینکه تلویحا به این مطلب در بحث "حضور تأویل" بیان کردند)، که این سخنی است معقول.

 

حال نمی دانیم معنای این شلوغبازی های میلانی و هوچی گری های او و دار و دسته اش چیست؟

 

چیزی جز عناد با اساتید مکتب را می رساند؟

یک روز نسبت دادن کلام عرفا به استاد بیابانی

یک روز تقطیع سخنان مرحوم استاد حکیمی!

 

به او توصیه می کنیم در این اواخر عمر دست از عناد با علما بکشد و توبه کند که إنّ الله یحب التوابین!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی