اختیار معصومین علیهم السلام در عصمت
❕در شرح کشف المراد می خوانیم:ما معتقدیم که پیامبر و امام (علیهماالسلام) با اینکه تمایلات و بشری و غرایز در آنها وجود دارد مع ذلک با اراده و اختیار خویش دامن به گناه آلوده نمی کنند به سه جهت:
❗️1.شناخت حقیقی گناه: آنها معاصی را بخوبی می شناسند و از ماهیت گناه آگاهند که هر گناهی قدمی در مسیر سقوط و هلاکت انسان است ، شبیه اینکه ما بدانیم این کاسه سم است یا این شیء مدفوع انسانی و نجاست است ، آیا اقدام به تناول می کنیم؟ هرگز ؛ چرا؟ چون عاقلیم و عقل اجازه نمی دهد و نیز طبع ما از نجاست و خباثت نفرت دارد.
💯2.شناخت حقیقی خدا : آنان به مقام یقین رسیده و خدا را می بینند با چشم دل و جهان را حقیقتًا محضر خدا می دانند و مدام خداوند را حاضر و ناظر بر خویش می دانند که هو اقرب الیکم من حبل الورید د این معنا از کلمات خود آنان بخوبی آشکار است.
🛑3.شناخت حقیقی خویشتن: آنها بخوبی بر گوهر گرانبهای وجودی خویش آگاهند و می دانند که خداوند چه موجودی آفریده و چه مقامات عالیهای در انتظار او است و لذا هرگز با این شهوات نفسانی و تمایلات حیوانی و معاصی خو نمی گیرند بلکه زنجیر هواها و هوسها را پاره کرده و در عالم عقل زندگی می کنند.
📌و طبیعی است که چنین انسانی خود را شناخته ، دامن به گناه آلوده نمی کند و اینکه در روایات ما در قرآن اینهمه به خودشناسی تأکید شده و حتی خودشناسی را کلید خداشناسی و خدا فراموشی را عامل خود فراموشی می دانند و برای همین است که اگر انسانها به ارزش وجودی خود واقف شدند دیگر با شخصیت زندگی می کنند و گناه نمی کنند.
📚شرح کشف المراد ص 418_420
و نیز حضرت آیت الله العظمی مکارم حفظه الله می نویسند:
مصونیت معصومین در برابر گناه از مقام معرفت و علم و تقواى آنها سرچشمه مىگیرد، درست همانند پرهیز از پارهاى از گناهان براى فرد فرد ما که به خاطر علم و آگاهى و ایمان و معرفت آن را ترک مىکنیم، مثلًا هرگز با بدن لخت و عور قدم در کوچه و خیابان نمىگذاریم، همچنین کسى که اطلاع کافى درباره آثار مخرب مواد مخدر دارد و به خوبى مىداند آلوده شدن به آن سبب قطعى براى مرگ تدریجى است سپس هرگز به سراغ آن نمىرود، مسلّماً این ترک مواد مخدر براى او یک فضیلت است که از علم و آگاهى او سرچشمه مىگیرد، و با داشتن این علم هرچند آن را ترک مىکند ولى اجبارى در کار نیست و توانایى استعمال مواد مخدر را دارد.
🔅به همین دلیل ما سعى مىکنیم از طریق تعلیم و تربیت سطح معرفت و آگاهى و تقوا را در افراد بالا ببریم، تا آنها را حدّاقل در برابر گناهان بزرگ، و اعمال زشت و زننده بیمه نماییم.
🔅آیا اگر افرادى به خاطر این تعلیم و تربیت پارهاى از این اعمال را ترک کنند افتخار و فضیلت نیست؟!
💢به تعبیر دیگر ترک گناه براى پیامبران محال عادى است، نه محال عقلى، و مىدانیم محال عادى با اختیارى بودن سازگار است، فىالمثل محال عادى است که شخص عالم و مؤمنى شراب با خود به مسجد ببرد و در صف جماعت بنوشد، ولى مسلّماً این یک محال عقلى نیست بلکه محال عادى است.
❗️کوتاه سخن اینکه: سطح بالاى معرفت و ایمان انبیا که خود یک افتخار و فضیلت است سبب افتخار و فضیلت دیگرى که مقام عصمت است مىگردد (دقت کنید).
📚پیام قرآن جلد7صفحه189
✍🏼و نیز علامه مجلسی رضوان الله می نویسد:
🔆باید دانست که معصوم بر ترک گناه مجبور نیست و لیکن حقتعالى لطفى چند نسبت باو میکند که او باختیار خود ترک معصیت کند بسبب قوه عقل و فطانت و ذکاء و کمال اهتمام در طاعت حقتعالى و تصفیه باطن از اخلاق ذمیمه و تحلیه آن باخلاق حسنه بمرتبه رسد که محبت جناب اقدس الهى در دل او مستقر گردد و از قید شهوات نفسانى و خیالات جسمانى رهائى یابد و پیوسته مشغول مطالعه جمال حق باشد و جلال و عظمت الهى بر دل او جلوه کند پس بسبب کمال معرفت پیوسته خود را منظور نظر پروردگار خود گرداند و غیر آنچه رضاى محبوب او در آن است برگرد خاطرش نگردد و اگر نادرا خیال معصیتى در خاطر درآید ملاحظه جلال الهى نگذارد که پیرامون او گردد ایضا شرم کند از آنکه حضور چنین خداوند جلیلى که پیوسته مراقب اوست مرتکب معصیت او گردد و باین اسباب معصیت از او صادر نتواند شد و اگر چنان باشد که جمعى گمان کردهاند که حقتعالى او را مجبور میسازد بر ترک معصیت هرآینه عصمت براى او کمال نخواهد بود و بر ترک آن ثوابى نخواهد بود و بدان که آیات و اخبارى که موهم صدور معصیت است از انبیاء که متضمن خطاى ایشان است مؤول است بارتکاب مکروه و ترک اولى و چون نسبت بجلال مرتبه ایشان این نیز عظیم است تعبیر از آن معصیت نمودهاند و وجوه دیگر دارد که در حیوة القلوب ذکر کردهام و 👈🏼آنچه در تفاسیر و تواریخ ذکر کردهاند از قصص انبیاء متضمن خطاى ایشان است و اکثر از موضوعات و مفتریات سنیانست که از کتب یهود برداشته از براى آنکه خطاهاى خلفاء جور خود را هموار کنند در کتب خود ایراد نمودهاند و جمعى از ناقصان شیعه نیز آنها را در کتب خود ذکر کردهاند و احادیث بر رد آنها از طریق اهل بیت (ع) بسیار است که در کتب عربى و فارسى ایراد نمودهام این رساله گنجایش ذکر آنها را ندارد و بآنها اعتماد و اعتقاد نباید کرد.
📚حقالیقین جلد1 صفحه19