تقطیع عبارات مرحوم محمدرضا حکیمی توسط حسن میلانی قسمت 1
اصل شبهه حسن میلانی:
برخی از نظرات مرحوم محمد رضا حکیمی در رابطه با فلسفه
"مکتب تفکیک وجود فلسفهای را به نام فلسفه اسلامی نه تنها منکر نیست بلکه آن را یکی از پربارترین جریانهای تفکر انسانی در طول تاریخ میداند ". (مکتب تفکیک، ص۵۷)
پاسخ :
خب همانطور که مستحضرید نقد های #میلانی به مکتب تفکیک مبتنی بر دو روش است:
👈🏼1.خلط تعاریف و مفاهیم تفکیک با تعاریف و مفاهیم فلسفه (کما اینکه سابقا توضیح دادیم)
👈🏼2.تقطیع سخن بزرگان مکتب تفکیک(که توضیح خواهیم داد)
در ابتدا پاسخ نکته ای متذکر می شویم:
🔸حسن میلانی در کلیپی درباره قول به "هرآنچه فلاسفه گفته اند باطل است و آن را تحریم می کنند" می گوید: ما همچین کسی را سراغ نداریم ، ما کسی هم سراغ نداریم گفته باشد هرچی فلاسفه می گویند باطل است"
📚https://www.aparat.com/v/aQ1K6
❗️پس اگر تفکیکی ای بگوید فلان مطلب فلسفی صحیح است لزوما به معنای تأیید کل فلسفه نیست کما اینکه میلانی هم می گوید هر چه فلاسفه گفته اند که باطل نیست!
اما اصل کلام مرحوم علامه حکیمی :
👈🏼...بنابراین، مکتب تفکیک وجود فلسفه ای را به نام فلسفه اسلامی نه تنها منکر نیست، بلکه آن را یکی از پربارترین جریانهای تفکر انسانی در طول تاریخ میداند که در عین برخورداری از میراث پیشین فلسفی و فکری بشری و «علوم اوائل» با حضور در فضای اسلامی و استفاده از مایه های ،اسلامی بسیار غنی تر و ژرفتر شده است و در خلال چندین مکتب اندیشگی و فلسفی بر بشریت عرضه گشته است و آنها را دیگر نمی توان بطور کامل یونانی یا هندی یا اسکندرانی و امثال آن شمرد، بلکه باید گفت : «فلسفه مشایی اسلامی» یا «فلسفه اشراقی اسلامی»، یا «فلسفه اسکندرانی اسلامی».
👈🏼پس سخن چیست؟ سخن این است که این مکتب ، این فلسفه و عرفان را (پس از تحلیل نهایی و بازیابی ریشه ها و بررسی آزاد متون، و قبول واقعیتی در عالم اسلام به نام نهضت ترجمه و انتقال علوم یونانی - و جز آن- به عالم اسلامی) چیزی میداند از سنخ «تمدن اسلامی»، یعنی نشأت یافته از میراث سرزمینهای غیر اسلامی و قبل اسلامی و پرورش یافته و صبغت پذیرفته در دنیای اسلام و پالوده گشته در ذهن نیرومند متفکران فیلسوف یا عارف اسلام چنانکه مورخان فلسفه نیز همین را گفته اند، و واقعیات متون نیز همین را فریاد میکند، به شرط آگاهی داشتن از ریشه های کهن مسائل و مباحث در طول تاریخ و سیر تحول و تطور آنها در سرزمینها ،بنابراین، همانگونه که تمدن اسلامی در همه مظاهر خود ، برخوردار از میراث گذشتگان است که به دست مسلمین تکامل پذیرفته است ( از معماری مساجد بگیرید تا نظام اداری و مالیاتی دستگاههای خلافتها و حکومتهای اسلامی) ، فلسفه و عرفان نیز چنین است. جالب توجه است که فلاسفه بزرگ اسلام خود نیز به ایت واقعیت تصریح کرده اند که نقل خواهد شد.
📚مکتب تفکیک صفحه ۵۷
👈🏼در ادامه پس از نقل قولی می فرمایند: و چون چنین است ، انطباق کامل فلسفه قدیم و قرآن قابل تضمین نیست و شاهدی ندارد.
🔸لذا نتیجةً فلسفه غیراسلامی در نهضت ترجمه ، به علوم مسلمین سرایت و انتقال یافته و صبغه اسلامی گرفته و مشخصا فلسفه ی جدید (بعد اسلام) با فلسفه قبل اسلام یکی نیست!
👈🏼جالب است میلانی در توجیه نامه امام خمینی به گورباچف درباره مطالعه کتب ابن عربی می گوید «امام قصد نرم کردن او را داشته»(1) بعد توقع دارد مرحوم حکیمی بیاید در اول کار وجدان و تقوای علمی را کنار بگذارید و بین فلسفه قدیم و فلسفه اسلامی تفاوتی نگذارد و تمام آن را باطل بداند و مانند میلانی هوچی گری کند!
📚1. https://youtu.be/XQOq-GvGo3o
بسیاری از استشکالات میلانی به بزرگان مکتب به همین راحتی قابل فهم است اما هوچی گری های جریان #میلانی موجب تشویش ذهن مخاطبین می گردد
✨الحقّ أحقّ أن یُتبَع✨